معرفه و نکرهمعرفه و نکره، از تقسیمات کلمات قرآن را میگویند. ۱ - تعریفیکی از تقسیمات اسم ، معرفه یا نکره بودن است. «معرفه» اسمی است که برای دلالت بر چیز یا شخص معینی وضع شده باشد. ۲ - اقسام اسم معرفهاسم معرفه شش گونه است: ۱. ضمیر : کلمهای است که بر متکلم ، مخاطب یا غایب دلالت دارد؛ مانند: انا، انت و هو؛ ۲. علم : اسمی است که بر شخص یا چیز معینی دلالت میکند که مطلقا مشخص است؛ مانند: عیسی، محمد و…؛ ۳. اسم اشاره : کلمهای است که با اشاره بر مسمی دلالت کند؛ مانند: (ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون) ؛ ۴. موصول : نیازمند به صله و ضمیری است که به خودش برگردد؛ مانند: الذی، التی، من و ما؛ ۵. ا سم محلی به ال : ال (الف و لام) یا عهدی است؛ مانند: (فیها مصباح المصباح فی زجاجة) یا جنسی؛ مانند: (وخلق الانسان ضعیفا) ؛ ۶. اسم مضاف به معرفه : یعنی کلمه غیرمعرفه که به معرفه افزوده شود؛ مانند: (ان هذآ الا اساطیر الاولین). ۳ - مراتب معرفهمعرفه مراتبی دارد؛ یعنی برخی از آنها از برخی دیگر شناخته شده ترند که به ترتیب عبارتند از: ضمیر؛ علم؛ اشاره؛ موصول؛ اسم محلی به ال؛ اضافه. ۴ - تعریف نکره« نکره » اسمی است که بر افراد شایع در جنس خودش دلالت میکند؛ مانند: (وما خلق الله من شیء) که «شیء» نکره است. ۵ - علامت نکرهعلامت نکره آن است که ال تعریف میپذیرد و سبب تعریفش میشود؛ یعنی ابهام و شیوع آن را میان مصادیق فراوان از بین میبرد و مشخص میکند. علامت دیگر آن این است که کلمه « رب » را میپذیرد. [۸]
خرمشاهی، بهاء الدین، ۱۳۲۴ -، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، ج۲، ص (۲۲۶۱-۲۲۶۳).
[۹]
کمالی دزفولی، علی، ۱۲۹۲ -، قرآن ثقل اکبر، ص (۳۵۱-۳۵۳).
[۱۰]
بستانی، بطرس، ۱۸۹۸ - ۱۹۶۹، محیط المحیط قاموس مطول للغة العربیة، ص (۹۱۶-۸).
[۱۱]
بستانی، بطرس، ۱۸۹۸ - ۱۹۶۹، محیط المحیط قاموس مطول للغة العربیة، ص۵۹۴.
۶ - پانویس
۷ - منبعفرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «معرفه و نکره». |